شنبه ۲۹ بهمن ۰۱ | ۱۶:۳۲ ۷ بازديد
پس از کتاب شعر شب جمعه ایرج میرزا و از اختلافی که ایرج میرزا با بلژیکیها در گمرک پیدا کرد به تهران بازگشت. در همان روزهایی که التهابهای منجر به انقلاب مشروطه آغاز شدهبود. اعتراضات و تحصنها شکل گرفت و گروههای مختلفی از مردم به آن پیوستند. او نیز به جنبش پیوست و مشروطهخواه شد. او که تا آن زمان خود را در قامت شاعری درباری و مدیحهسرا نشان دادهبود، دورهی جدیدی از حیات شاعرانهی خویش را آغاز کرد.
ایرجمیرزا در بسیاری از رخدادهای سیاسی سکوت نکرد و با شعر خود به میدان رفت. یکی از مهمترین آنها اعتراض به دستاندازی انگلیس و روس، تقسیم کردن ایران بین دو قدرت استعماری و غفلت و بیکفایتی مقامات مملکتی در این زمینه بود.
شاید نخست تعریف برخی از اصطلاحات بیفایده نباشد.مقصود من از شعر کلاسیک فارسی شعر استادانی است که بین سدهء چهارم و دهم هجری،یعنی کمابیش از زمان رودکی تا جامی سروده شده و،تا آنجا که به قصیده مربوط میشود،در آن دو مرحلهء جداگانه میتوان تشخیص داد.در مرحلهء نخستین قصاید عموما به نشاط و تازگی مضامین و توجه به امیال و احساسها،همچنین به بیانی استوار و نیرومند ممتازاند.در دوران بعدی قصاید به تکلّف،تصنّع،و تقلید بیروح از گذشتگان میگرایند.اما غزل راه دیگری سپرده است.در دوران کلاسیک،غزل از طراوت و نشاط نخستین و گرایش به سوی لذات محسوس دور میشود و به تأمل و سیر در احوال درونی رومیآورد و نیز از عرفان مایه میگیرد.زبان آن نیز به موازات این تحول ظریفتر میشود و بر لطافت آن افزوده میگردد.حافظ در اوج این مسیر قرار دارد.کمال صورت و معنا در شعر او چنان است که راهی برای اعتلای بیشتر پس از او باقی نمیماند.در حقیقت،شعر فارسی با حافظ به مرزی میرسد که سوی دیگر آن شیبی است که سرانجام به انحطاط میپیوندند. غزلیاتی که پس از حافظ سروده شده غالبا از تازگی و روانی و طراوتی که نشانگر اشعار بهتر فارسی است تهی است و نه تنها زندانی قالبهای خشک صوری است بلکه اندیشهها،استعارات،و تشبیهات آنها نیز عموما قراردادی و تقلیدی است.در اینگونه غزلیات مضمون و معنا اغلب پایبند قالب و صورتند و اوزان بیروح آنها مایهای جز کلیشههای کهنه و فرسوده در برندارد.
شاید نخست تعریف برخی از اصطلاحات بیفایده نباشد.مقصود من از شعر کلاسیک فارسی شعر استادانی است که بین سدهء چهارم و دهم هجری،یعنی کمابیش از زمان رودکی تا جامی سروده شده و،تا آنجا که به قصیده مربوط میشود،در آن دو مرحلهء جداگانه میتوان تشخیص داد.در مرحلهء نخستین قصاید عموما به نشاط و تازگی مضامین و توجه به امیال و احساسها،همچنین به بیانی استوار و نیرومند ممتازاند.در دوران بعدی قصاید به تکلّف،تصنّع،و تقلید بیروح از گذشتگان میگرایند.اما غزل راه دیگری سپرده است.در دوران کلاسیک،غزل از طراوت و نشاط نخستین و گرایش به سوی لذات محسوس دور میشود و به تأمل و سیر در احوال درونی رومیآورد و نیز از عرفان مایه میگیرد.زبان آن نیز به موازات این تحول ظریفتر میشود و بر لطافت آن افزوده میگردد.حافظ در اوج این مسیر قرار دارد.کمال صورت و معنا در شعر او چنان است که راهی برای اعتلای بیشتر پس از او باقی نمیماند.در حقیقت،شعر فارسی با حافظ به مرزی میرسد که سوی دیگر آن شیبی است که سرانجام به انحطاط میپیوندند. غزلیاتی که پس از حافظ سروده شده غالبا از تازگی و روانی و طراوتی که نشانگر اشعار بهتر فارسی است تهی است و نه تنها زندانی قالبهای خشک صوری است بلکه اندیشهها،استعارات،و تشبیهات آنها نیز عموما قراردادی و تقلیدی است.در اینگونه غزلیات مضمون و معنا اغلب پایبند قالب و صورتند و اوزان بیروح آنها مایهای جز کلیشههای کهنه و فرسوده در برندارد.
اکنون باید به خصوصیتی از شعر فارسی بپردازم که همهء دورانهای ادبیات ایران را شامل میشود و جلوهء مشخص و گویای خود را در نقاشی ایرانی و،در حقیقت،در انواع نگارههای هنری ایران یافته است و آن همانا جنبهء ذهنی و انتزاعی شعر فارسی است. شاعر ایرانی بیشتر از آنکه دلمشغول جلوههای عینی واقعیت باشد،دلبستهء برداشت ذهنی و خیالی خود از آنست و نگاه او به اشیاء و واقعیات عینی نه به صورت فردی آنها،بلکه به صورت نوعی آنها است.شبیهسازی و تصویر فردی همانقدر از شعر شاعر ایرانی دور است که از پردهء مینیاتورساز ایرانی.در انبوه غزلیات و قصاید شعرای ایرانی کمابیش محال است که بتوان معشوق یک شاعر را از محبوب شاعر دیگر بازشناخت یا تازه جوانی را که ساقی رودکی بوده است و برای او موسیقی می نواخته از نوجوانی که الهامبخش فرخی و مسعود سعد بوده،تشخیص داد.همینگونه، از پادشاهان یا فرمانروایان یا بزرگانی که ممدوح مدیحهسرایان یا موضوع مرثیههای پر آب و تاب شاعران دربار و زمان خود بودهاند نمیتوان از این راه چهرههای مشخص و جداگانهای به دست آورد.«واعظ ریایی»و«مفتی»و«پیر بادهفروش»و«محتسب» و«رند الابالی»،که از شخصیتهای اصلی حافظ و شاعران همانند اویند،بیش از آنکه موجودات واقعی زنده و مشخصی باشند صورتهای نوعی و انتزاعیاند.
مجموعهی اشعار ایرج میرزا
از ایرج میرزا حدود ۱۴۰۰۰ بیت بهجاماندهاست. اشعاری که در قالبهای متنوعی همچون مثنوی، قصیده، قطعه و رباعی سروده شدهاست. او ابتدا به شیوهی پیشینیان شعر میگفت. از جمله همان قصایدی که در محافل قجری ساختهشد. اشعاری که رنگ و بوی سبک خراسانی داشت. دورهی بعدی شعر ایرج میرزا را دورهی ابتکار و نوآوری او دانستهاند؛ تا بدان حد که برخی او را نخستین علمدار تجدد شعر فارسی خواندهاند. زبان صریحش در انتقاد از مفاسد و ناهنجاریهای سیاسی و اجتماعی که گاهی به پردهدری نیز کشیدهشد، از ویژگیهای مهم شعر او در این دوره است.
عشق به میهن و مادر، دانشاندوزی و تربیت کودکان و نوجوانان و مضامینی از این دست، دستمایهی آفریدههای ادبی ایرج شد. آشنایی او با تمدن غرب که از سفرهای او به اروپا ناشی شد و نیز تحولات بزرگ اجتماعی و فرهنگی ایران در عصر انقلاب مشروطه آنگونه که پیشازاین ذکرش رفت، شالودهی فکر و شعر ایرج میرزا را در دورهی دوم شعرش برساخت. نخستین بار فرزندش خسرو ایرج اشعار او را گرد آورد و منتشر نمود. سرودههایی روان و بیتکلف و زیبا که بعضا به طنزی دلپذیر آراسته شدهاست.
- ۰ ۰
- ۰ نظر